دنیای زنان در عصر قاجار

دنیای زنان در عصر قاجار

ابی هاروطونیان

ت ۲۱ ربیع‌الاول ۱۳۳۳ ق
و شعبان یا رمضان ۱۴۱۴ ق

ابی هامبارسومیان هاروطونیان، فرزند آستقیاک و سرکیس در ششم فوریه ۱۹۱۵ در ایروان ارمنستان متولد شد و بعدها به ایران آمد و با خانواده اش ساکن ایران شد. پدر و مادر ابی در سال ۱۹۱۴ در شهر ایروان ازدواج کرده بودند. ابی دو خواهر به نام های سدا و لوریک (لولو) داشت. ابی هاروطونیان در فوریه ۱۹۹۴ در اثر ابتلا به سرطان لوزالمعده در گذشت.

ابی هامبارسومیان هاروطونیان در ششم فوریه ۱۹۱۵ در ایروان ارمنستان که در آن زمان بخشی از روسیه تزاری بود متولد شد. پدرش سرکیس متولد شهر خوی از خانواده ای زمین دار بود. از مدرسه عالی « جماران» ارمنستان فارغ التحصیل شده و دبیر زبان و ادبیات ارمنی بود. آستقیاک، مادرش، از ارامنه روسی زبان و متمول ایروان بود. پدر و مادر ابی در سال ۱۹۱۴ م در شهر ایروان ازدواج کردند. پس از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و متعاقب آن سقوط جمهوری تازه تأسیس ارمنستان به دست ارتش سرخ و بلشویک ها، سرکیس به دلیل فعالیتش در حزب ضد بلشویکی داشناک، به ایران فرار کرد. آستقیاک نیز به دلیل شرایط خطرناک عبور از رودخانه ارس ، بدون دختر خردسالشان ابی به ایران آمد و به همسرش در تبریز پیوست. ابی ۶ ساله هم طبق قرار قبلی با قطار عازم ایران شد. اما به دلیل شرایط حاد سیاسی، قطار با تأخیرهای متعدد چند روز پس از زمان موعد به تبریز رسید. فردی که موظف بود در ایستگاه قطار تا آمدن ابی بماند و او را نزد خانواده اش ببرد از همه مسافران درباره دخترک کوچولوی قطار پرس و جو می کرد. در گفت و گویی که این فرد با یکی از مسافران داشت نام و لقب پدر ابی را که « دایی» بود به زبان آورد. ابی با شنیدن کلمه دایی خود را به آغوش آن فرد می اندازد و تا رسیدن به آغوش پدر و مادر او را رها نکرد. ابی تحصیلات متوسطه را در مدرسه مختلط « گیم نازیا» ارامنه که توسط مدیران روس و ارمنی به سبک مدارس اروپایی اداره می شد، به پایان رساند. در این مدرسه دروس به زبان های روسی ، فرانسه و ارمنی تدریس می شد و مدرسه از سطح آموزش بسیار بالایی برخوردار بود. خواهر ابی، سدا، در تبریز متولد شد، اما خانواده هاروطونیان بدلیل فعالیت پلیس مخفی شوروی در تبریز به صلاح‌دید حزب، تبریز را ترک کرد و عازم شهر اصفهان شدند. ابی در اصفهان به استخدام شرکت معروف تولیدکننده چرخ خیاطی، سینگر، درآمد و کار با چرخ خیاطی و الگو دوزی را آموخت. کار و درآمد ابی کمک قابل توجهی به اقتصاد خانواده کرد. هاروطونیان ها صاحب دختر سوم خود شده و نام او را لوریک گذاشتند اما «لولو» صدایش می کردند. رضا شاه در سال ۱۳۱۵ دستور به بستن مدارس ارمنی داد. ازآنجایی که پدر ابی دبیر مدارس ارمنی بود، عملا بی کار شد، باز به صلاحدید حزب داشناک و به دلایل خاص پیش از جنگ جهانی دوم ، خانواده هاروطونیان بار دیگرمحل زندگی خود را ترک کرده و این بار عازم تهران شدند. ابی در تهران نان آور اصلی خانواده شد. بعد از پایان جنگ جهانی دوم ، مغازه ای به نام «ببه» (برگرفته از زبان فرانسه به معنی کودک) در خیابان نادری(جمهوری اسلامی فعلی) نبش کوچه نوبهار باز کرد. در این مغازه که شاید در نوع خود از اولین ها بود، لباس های زیبا و به روز به صورت تکدوزی و از پیش دوخته شده برای کودکان عرضه می شد. با وجود اینکه مغازه از شهرت بالایی برخوردار بود و نام «ببه» تبدیل به برندی گران در زمینه پوشاک کودک شده بود، فعالیت آن دیری نپایید و مغازه بسته شد. اما ابی همچنان به کارش ادامه داد. گرچه دیگر پوشاک کودک نمی دوخت، به الگو دوزی و سوزن دوزی با چرخ خیاطی برقی سینگر که تازه به بازار آمده بود، پرداخت. اما پس از مدتی به آلرژی حادی نسبت به پرز نخ و پارچه مبتلا شد و به اجبار دست از کار کشید. خواهرش سدا سالها قبل ازدواج کرده بود، دو فرزند پسر داشت و خود کارمند بود. لذا خواهر کوچکتر، لولو که مانند ابی ازدواج نکرده بود و به امور خانه رسیدگی و از مادر بیمارشان پرستاری می کرد، کار را ادامه داد. حالا دیگر ابی مشغول خانه داری و مراقبت از مادر شد و لولو نان آور خانواده. ابی هاروطونیان در فوریه ۱۹۹۴ م در اثر ابتلا به سرطان لوزالمعده در گذشت. بستن

این بیوگرافی بر مبنای اطلاعاتی که خانواده در اختیار ما گذاشته اند تنظیم شده است. بستن

این فرد را می‌شناسید؟
به تکمیل اطلاعات این فرد کمک کنید

وقایع زندگی و اقلامِ با تاریخ

مشاهده به صورت نتایج جستجو