درباره مرگ و میر اطفال، ۱۳۲۸ ق
درباره اهمیت ادارۀ آمار و استفاده آن در امور اجتماعی، آمار مرگ و میر اطفال در تهران، و لزوم تعلیم مادران در حفظ بهداشت
تصویر
نمایش این فقرهمتن تایپی
سال ۱، شماره ۲۲۲ (۲۶ جمادیالاولی ۱۳۲۸/ ۵ ژوئن ۱۹۱۰)، ص ۱. (مرگ و میر اطفال در طهران) ارقام بیان مطلب میکنند، اعداد خیلی چیزها را میآموزانند، شماره تمام حقایق را بما میگویند، اگر عدد و شمارش نبود ما همواره در ظلمات زندگی میداشتیم: شاید پس از خواندن اینجملههای فوق بعضیها بگویند که این کلمات جز لاطائلات دیگر چیزی نیست، اما این تصور در حقیقت خطا و خبط است، زیرا هر چه را که ما در بالا گفتیم عین حقیقت میباشد. اعداد و شمارهها اساس احصائیه است که یک علم مخصوص بشمار میرود. بدون آن هیچ حکومت منظمی ممکن نیست وجود پیدا کند. اگر معلومات احصائیه در میان نباشد مثل آنست که در ظلمت زندگی کنند. هیچ چیز را بدون احصائیه نمیتوان دانست و از اینقرار ترقی یافتن ممکن نبوده و پیش رفتن در طریق تجدد و روزبهی امکان ندارد: مقصود از احصائیه همانا متسلسل ساختن و بردیف آوردن بعضی امور اجتماعی است که برای انجام مهام تعدادی از قبیل مالیات، سربازگیری، محکومیتها، متوفیات، مولودها، زناشوئیها، طلاقها، ناخوشیها، محصولات صناعی و زراعی، سرشماری نفوس از حیث اختلاف نژاد و تبیعت و مذاهب و سایر اطلاعات دیگر لازم میباشد. همانطوریکه امورات یکنفر تاجر در صورت نداشتن محاسبات صحیحه و منظم ندانستن، مقدار مالالتجاره و ملتفت نبودن بمیزان نفع و ضرر بعاقبت خوشی منتهی نشده و بار کجش بمنزل نمیرسد، همانقسم نیز مملکتی که معلومات احصائیه ندارد و سرانجام خوبی نخواهد داشت و کارش راست نمیاید: اکنون نیز فقدان همان معلومات احصائی است که برای پیشرفت امورات تقریبا تمام وزارتخانها مانع شده و دوایر دولتی را مجبور ساخته است که یواشیواش و با سرپنجه مثل کسیکه در تاریکی سیر میکنند بتقریبهای تخمینی و بیاساسی راضی شده و تصورات بیاصل را کافی دانند: و از این جهت است که از طرفی کار وزارتخانها سنگین شده و از سمتی بتعویق میافتد از اینرو ما تصور میکنیم که ادخال و اجرای تمام شعبات احصائیۀ از مهام فوری است چرا برای آنکه هر قدر مسئلۀ احصائیه بتأخیر انداخته شود همان اندازۀ هم اصلاحات بتعویق افتاده و ما از کسب تجدد عقب میمانیم. سنگ اول پایۀ این بنیادی که برای نهایت مفید و سودمند است گذاشته شده. ادارۀ احصائیه ایجاد گشته و در جزو یکی از دوایر ادارۀ نظمیه است که یکی از منظمترین ادارات بشمار میاید. چنانچه بنظر خوانندگان دایرۀ احصائیه صورت متوفیات تهران را از ۲۲ ربیعالثانی تا ۱۲ جمادیالاول که بیست و پنج روز باشد برای ما ارسال داشت مسلم است که نظارهبان اعداد و از نظر گذراندن آن ارقام خیلی بما ناگوار آمده و همان اعداد گنگ نظر دقت ما را جلب و متوقف ساخت ولی همین ارقام گنگ باز هم خیلی مطالب را بما میآموزاند که چشمانمان را باز کرده و پرده جهالت و خرافات را از برابر انظارمان دور ساخته و حالت و کیفیت حیاتمان را که خیلی مخالف با حفظالصحه و اصول صحت است به ما نمایانده و اثبات میدارد که ما هنوز هم در چه ظلمتهائی نشو و نما میکنیم اگر مقدار تحقیقی سکنه و نفوس تهران را میدانستیم و میزان تازۀ متولدان را مستخبر بودیم خیلی چیزهای دیگر را میتوانستیم بهگوئیم ولی بدبختانه میبینیم که باید موضوع شومی را مثل متوفیات تعقیب نموده و بسط دهیم گمان نرود که مجموع کلیۀ این ارقام و تعداد متوفیات بیست و پنج روزه که عبارت از سیصد و چهل و سه نفر اعم از ذکور و اناث میباشد باعث دلگرفتگی ما شده باشد چه وقتی معلومات احصائی تحقیقی سکنۀ پایتخت معین نباشد ممکن نیست فهمید که آیا متوفیات از قرار صد چقدر است ولی چیزی که ما را متحیر و اندوهگین میسازد این است که از میان این ۲۴۳ نفر ۱۷۳ نفرش از اطفال میباشد این عده نسبت بمجموع خیلی باعث اسف بوده و دلهای ما را خونین میکند در متوفیات بیست و پنج روزه هر صدی پنجاه طفل است آیا کدام بلایی است کدام مرضی است که شیوع یافته و این قسم اطفال بیگناه را از میان میبرد؟ تنها جوابی که بدین سؤال میتوان داد اینست که این مرض همان جهل و ظلماتی است که در آن زندگی میکنیم. نادانی نامحدودی است که ما زنهایمان را که بایستی اطفال را بپرورانند در تیرگیهای جهل نگه میداریم و نمیخواهیم طایفۀ نسوانی که حسن سعادت و اقبال ما بسته بایشان است از جهل خلاصی یافته و چشمانشان به روشنایی علم و معلومات روشن شود. از وضع ضد حفظ الصحی خودمان هیچ سخن نگوئیم از این حوضهای کثیف کوچههای مملو از کثافات دکانهای آلودۀ کبابپزی و پلوپزی حمامهای معلومالحال و آب آبهائی که منبع کثافت و همۀ امراض است و ما را از هر سمت احاطه کردهاند صحبت نکنیم اما همین قدر باید بگوئیم که خیلی سعید هستیم و خوشبختیم که آب و هوای مملکت ما بسیار باعث صحت و سلامتی است و اشعۀ آفتاب اقلیم ما در واقع رفع کثافت کرده و موادی را که تولید امراض مینماید با آن قوۀ گرمی خود زایل و برطرف مینماید و ما باید مطمئن باشیم که اگر این آب و هوا موجود نبود متوفیات ما خیلی بیش از حالیه میشد ما مثل آنست که فراموش کرده باشیم که حفظالصحه امروز یک علم بزرگی محسوب میشود و حفظ الصحه در ممالک متمدنه حتی ادبیات مخصوصی هم دارد و این هم طبیعی است، زیرا که انسانیت برای تمام حکومتها و دولیکه پاسبانی افراد انسانی را در ذمه دارند تکالیفی معین کرده است که باید همواره سعی نمایند از عدۀ متوفیات کاسته شود اصول حفظ الصحی را ادخال کنند و شرایط لازمۀ صحیه را مراعات نمایند و مرعی دارند تا امراض بخلقالله مستولی نشده و آفریدگان را باین قسم پایمال دست استیلا نسازد حکومتی که در ادخال اصول حفظ الصحه سعی نمیکند و نمیکوشد که حتی مجبورا نیز لوازم صحت عمومیرا اجرا بدارد در واقع مرتکب یکی از بزرگترین جنایات شده و در پیشگاه سعادت و فرهروزگاری افراد ساکنین قلمرو حکم فرمائی خود خطاکار است جهل اهالی دلیل بر آن نمیشود که ملت را همانطور در وضع مخالف صحت نگهداشت و مملکت را از سکنه خالی نمود بیشترین دقتی که باید بشود همانا دربارۀ متوفیات اطفال باید مراعات گردد و این نیز بر عهدۀ مادران تحمیل میشود آیا هنوز این مسئله مجهول مانده است که تمام مجاهدات بخانواده مربوط است و تمام امیدواریها وابسته بحیات خانوادگی است؟ ملتی که میخواهد ترقی کند و مایل است که نمو یابد مجبورا باید باولین منبع بزرگ حیات یعنی خانواده عطف نظر دقیق بنماید، و دربارۀ دو عنصر زن و بچه که از همه ضعیفتر و بیبنیهتر هستند صرف مواظبت نماید. اطمینانبخشترین رویۀ که برای حمایت اطفال و عالم طفولیت منظور است همانا معاونت بمادرآن است که با جهل و نادانی، پریشانی و مسکنت در کشمکش هستند. چرا؟ برای آنکه قسم عظیمی از مساعی و مجاهداتی که برای متوفیات اطفال باید بکار رود همانا بذمه امهات تحصیل میگردد. و نیز مسائل دیگری که مربوط بحفظ و حمایت اطفال میباشد همانا وابستۀ بتعلیم و آموزش مادران است و مراعات این نکات مربوط بدانست که مادرها دارای معلومات لازمۀ حفظ الصحه باشند. مشکلترین دورۀ مواظبت کودکان همانا دورهایست که اطفال در شیرخوارگی میباشند همینکه طفل از این مسیر پرخطر چندماهۀ اول بخوبی گذشت، دیگر خطرات و بلیات متراکم نشده و مستولیش نمیشوند. وقتی مادر احتیاجات بچه را نداند و بان عهدۀ دشوار خود مسبوق نباشد و در تغذیه و مواظبت طفل دقیق نباشد هرگز نمیتوان اطمینان نمود که خطر استیلا نیافته و پیرامون بچه نمیگردد. بزرگترین اخلاقیون اروپا از قبیل شپسون و غیره تعلیم خانهداری و تشکیلات و احتیاجات خانوادگی را برای زن لازم دانسته و در لزوم آن اصرار میورزند. این حکیم اخلاقی عالم مقدار با کمال فصاحت ذکر مینماید که آمدن دختران برآموز جوان برای مادری و پیش بردن امور خانواده تا چه اندازه بجهت حفظ و کسب منافع حیات مفیده بوده و دارای اهمیت است. غیر از توسل نکردن بدین وسیله دیگر هیچگونه مجاهدات مراعات حفظ الصحۀ اجتماعی نتیجهبخش نبوده و هیچ قسم تبلیغات و نشریات و مفیدتر از رعایت همین اصل محکم نخواهد بود. این مسئلۀ حتی در اروپا هم که خیلی از ما پیشتر است شکل یک مسئلۀ اجتماعی و مهمی را گرفته و صورت اهمیت پیدا کرده است و این هم معلوم است چرا، برای آنکه حفظ و فرا گرفتن خانهداری، تربیت و پرورش طفل هرقدر هم ظاهرا آسان و سهل بنظر آید، خیلی هوش و ذکاوت لازم دارد و بر عهدۀ مادر است که دارای تمام این مدارک است. اگر بخواهند سعادت صحی پیدا بکنند و در آتیۀ بروزگاری سعید تلقی نمایند، باید زنها را در کارهای خانوادگی تحریص نمود. تعلیمات خانهداری را تعمیم نمود. حق اطلاعات و معلومات فرقه اناث را بسط داده و برای آینده زوجههای قابل و مادران همهچیزدان و لایق فراهم و آماده ساخت. تعمیم حفظ الصحه و تزئین واقعی خانوادهها ـ حفظ تعادل زناشویی ـ مراعات صحت طبیعی و اخلاقی خانواده و مخصوصا محافظت اطفالی که این قسم بدبختانه شکار دندانهای خونین امراض میشوند جز بدین وسیله نیست. باید زنها را تربیت کرد و تعلیم داد و ایشان را فن خانهداری و معلومات حفظ الصحی آموخت. انجام این مهم تکلیف ماست و ما مجبور بابقای آن هستیم.
نمای تفصیلی
- تاریخ ۲۶ جمادیالاول ۱۳۲۸ ق
- مجموعه ها ایران نو -- مقالههای درباره زنان
- متعلق به مجموعه ایران نو
- محدودیت بدون محدودیت
- تاریخ آپلود ۲ مهر ۱۳۹۸ ش
- آخرین ویرایش ۷ آبان ۱۳۹۸ ش
- شماره سند 15158C4